کارآفرینی

به وبلاگ کارآفرینی خوش آمدید

کارآفرینی

به وبلاگ کارآفرینی خوش آمدید

خانم هما کمالی

خانم هما کمالی  

 متولد سال ۱۳۳۲،دارای مدرک لیسانس در رشته برنامه ریزی کامپیوتر، مدیر عامل شرکت ایران نیرو

به نام خدا

من هما کمالی ۴۷  ساله صاحب شرکت تابلو سازی ایران نیرو می باشم .این شرکت سازنده تابلوهای توزیع نیرو با فشار متوسط ، ضعیف و کنترل است که  یکی از سازندگان تراز اول تابلوهای توزیع نیرو در ایران شناخته شده و محصولاتش بر اساس استانداردهای بین المللی است . در این صنعت ۵۰ شرکت دیگر از وزارت صنایع مجوز دارند .از آن جایی که  به تجارت علاقه زیادی داشتم، در بخش بازرگانی نیز فعال شدم و تاکنون نسبت به تشکیل چهار شرکت بازرگانی اقدام نموده ام . این شرکت ها به ترتیب تأسیس عبارتند از : شرکت "نیروکو" که به واردات و صادرات از طریق کشور ترکیه می پردازد ، شرکت" زاوش کالا " که واردات لوازم برقی را به عهده دارد ، شرکت " بل " که در نرم افزار های کامپیوتری و سیستم های مدیریتی فعال است و "   توان کاران " که لوازم الکترونیک وارد می کند . در واقع  هم زمان اداره هر ۵ شرکت را به عهده دارم .

من  در سال ۱۳۳۲ در خانواده ای فرهنگی متولد شدم و فرزند سوم خانواده هستم . پدر و مادرم هر دو معلم بودند . تحصیلاتم را در مقطع لیسانس ودر رشته برنامه ریزی کامپیوتر طی نموده و کار را از ۱۹ سالگی با ورود به شرکت کالری که تولید کننده اجاق گاز و بخاری گازی بود آغاز کردم . در ۲۳  سالگی به شرکت پارس توشیبا منتقل شدم و سپس به عنوان رییس اسناد و اعتبارهای آن شرکت ارتقاء یافتم . روش و منش مدیریت وقت آن شرکت بسیار مرا تحت تأثیر قرار داد وآموخته های خود را مدیون آن جا هستم  . مدیرم به ایده ها و نوآوری های هرکس درهر رده اهمیت می داد و محیطی را فراهم می آورد تا با ذهن آرامی از توان کاری خود به نحو احسن استفاده نماییم .

در سال ۱۳۵۴ ازدواج کردم ، همسرم مهندس برق وتحصیل کرده آلمان بود . همسرم راهنما و معلمم بود و همواره فرصت کار و پیشرفت به من می داد .

در سال۱۳۶۱  همسرم اقدام به تأسیس شرکت تابلو سازی ایران نیرو نمود و  با تأسیس شرکت به همسرم پیوستم و با او در بخش نرم افزاری شرکت همکار شدم. به دلیل علاقه ای که به تجارت داشتم وارد مشاغل بازرگانی شدم، در آن زمان تجارت توسط یک زن عجیب و غیر قابل انتظار بود و بعنوان یک زن با برخوردهای تندی از سوی نهادها ووزارتخانه های مرتبط از جمله وزارت بازرگانی و گمرک مواجه می شدم . رسماً به من می گفتند " تو می خواهی کالا وارد کنی ، تو اصلاً می فهمی که برق چیست "." آقاتون کجاست" . " پس آ‏قاتون چه کاره است " و همواره می خواستند که من را زیر پوشش  یک مرد ببینند . من سعی می کردم با بی اعتنایی توضیح کافی برای توجیه موضوع بدهم تا بالاخره کارم انجام شود . پس از مدتی ، در واقع  در سال ۶۴ ، عضو هیئت مدیره و قائم مقام مدیر عامل شرکت ایران نیرو شدم .

در چند ماه نخست پرسنل  خیلی مرا جدی نمی گرفتند و حدود پنج ماه طول کشید تا بتوانم خود را  به آنها بشناسانم . کارگران که مرا وابسته به طبقه  مرفه می دانستند،  تصور می کردند که من آنها را درک نمی کنم .نگاهشان به من به دیده یک زن که عقلش زیاد نمی رسد ، بود . من تلاش کردم  رابطه مستقیم و صمیمانه  با پرسنل و بخصوص کارگران برقرار کنم و خود را به آنها نزدیک ساختم ،  حتی درکنارشان کار می کردم، سعی می کردم درمراسم عروسی و عزاداری آنها شرکت کنم ، به کارگران بیمار سر می زدم و با خانواده آنها رابطه برقرار می کردم . نیازهای  مالی آنها را تا حدی به  صورت شخصی تأمین می کردم . رابطه من طی این مدت با آنها آنقدر نزدیک شده بود که آنان را با اسم کوچک صدا می زدم . خیلی ها به من ایراد می گرفتند که با کارگران اینطور رفتار نکنم  اما من معتقد بودم که هر تحولی ناهنجاری هایی خواهد داشت .

همراه با این کارها به علاقه خودم یعنی تجارت هم می پرداختم. اجناس برقی مربوط به رشته تابلو سازی را از خارج وارد می کردم و بخشی از آن را برای تأمین نیاز شرکت و بخش دیگر را به بازار عرضه می کردم .

علاقه ام به خدمات بازرگانی در حدی بود که در سال ۷۲ اقدام به تأسیس شرکت زاوش کالا نمودم . هدف اصلیم  این بود که خدمات این شرکت را در اختیار شرکت همسرم قرار دهم. این شرکت به واردات لوازم برقی می پرداخت.
در ابتدای کار این شرکت هم چنان با برخوردهای منفی نهادهای ذیربط مواجه می شدم و با من  بعنوان یک زن برخوردهای نامناسبی داشتند .گاهی از این برخوردهای اجتماعی مأیوس می شدم اما هیچ گاه نسبت به حرفه خودم مأیوس نمی شدم .

در همان سال شرکت "بل" را هم  تأسیس نمودم .این شرکت به منظور تامین نرم افزار های مورد نیاز شرکت ایران نیرو ایجاد شد که اکنون  به تولید نرم افزار های کامپیوتری و سیستم های مدیریتی برای آن شرکت و نیز سایرشرکتها می پردازد.

در سال ۶۷ همسرم را از دست دادم و تصمیم گرفتم که اداره شرکت ایران نیرو را خودم به عهده بگیرم و این درحالی بود که سه شرکت دیگر راهم اداره می کردم . من تنها مدیر عامل زن در این صنعت هستم . در ا بتدا که اداره شرکت را خود به عهده گرفتم ، از طرف مشتریان نسبت به توانایی من در اداره شرکت ناباوری وجود داشت . به طوری که برخی ازمشتریان بزرگ از  اینکه ممکن است بدلیل این تغییرات ،پروژه های آنان ناتمام بماند ، نگرانی زیادی داشتند . اما در ظرف ۶ ماه توانستم ثابت کنم که قدرت اداره شرکت را دارم. در خیلی موارد وزارتخانه ها و نهادهای دولتی مرا جدی نگرفتند اما با سماجت تمام موارد درخواستی  خود را پی گیری می کردم .
یکبار که نزد مدیر عامل  یکی از شرکتهای برق منطقه ای برای بازاریابی رفته بودم، مدیر عامل مربوطه  با لحن بدی برخورد کرد به طوری که با لفظ " تو " به من گفت " تو چه کاره ای " من وقتی در پاسخ گفتم  " مدیر عامل هستم " ، ادامه داد که " مگر زن هم می فهمد تابلوی برق چیست ". من همواره برخوردهایم آرام بود چون برخورد تند ممکن بود همه چیز را تخریب کند و معتقد بودم که می توانم خود را  ثابت کنم .
برخی نهادها از اینکه من بعنوان یک زن در قراردادها یک طرف امضاء باشم پرهیز می کنند و هنگام عقد قرارداد از من می خواهند یا قرارداد دارای دو امضاء( امضاء من و یک نفر هیئت مدیره که مرد باشد) باشد و یا به امضاء رییس هیئت مدیره ( که مرد است) برسد.من از این جهت که پروژه ها انجام شود این موارد را  می پذیرم .
پس از فوت همسرم  ،طبق وصیت او ۱/۳ سهامش به من  بخشیده شد.من فکر می کنم  همسرم جزو مردان نادری است که هم در طول حیاتش و هم بعد از حیات با من چنین برخوردی داشته است .
من سعی کردم که از نظر سیستم های نرم افزاری تحولی درصنعت تابلو سازی ایجاد کنم، بدین نحو که از لحظه ورود ورق به تشکیلات تا انتهای کالای ساخته شده سیستم تحت کنترل کامپیوتر است و این شرکت تنها شرکتی است که صاحب این سیستم است و از این طریق توانسته است به خوبی دو رشته کامپیوتر و برق را با یکدیگر تلفیق سازد. این روش کمک نمود که تعداد کارکنان کمتر ، سطح سواد آنان بالاتر و تولید بهینه گردد . در صنعت تابلو سازی ۲۴۰ نوع کالا وجود دارد که از این تعداد۲۰ نوع آن بیشترین مصرف را دارد . در ایران بعلت تعدد مراکز تصمیم گیری به ناچار باید از مارک های مختلف استفاده شود ،  در نتیجه نرم افزارها باید به گونه ای تنظیم شود که اطلاعات همه کالاها با همه مارک ها به مشتریان ومشاوران منتقل شود . از طرفی چون نوسانات قیمت در ایران هفتگی وحتی برخی اوقات روزانه است ، نرم افزارها باید دارای آن چنان قابلیتی باشند که بتوانند هر لحظه قیمت کالاها را ارائه دهند . شرکت ۱۰۰% مهندسی و تخصصی است و پرسنل شرکت عمدتاً جوان هستند . من پرسنل خود را از بهترین فارغ التحصیلان  دانشگاهی  انتخاب نموده و تقریباً ۹۰ % آنان را از پشت میز دانشگاه جذب نموده ام . علت این شیوه جذب آنست که من معتقدم  جوانان بهتر از من فکر می‌کنندودیگر آنکه دانش آنها به روز است. من روابط صمیمانه ای با آنها دارم . بافت فرهنگی خانواده کارکنان برایم بسیار مهم است . معمولاً کارکنان را به اسم کوچک  صدا می زنم و هر ماه یکبار با مدیران خود که همگی چهره های جوان هستند ، مهمانی شام دارم.
دو دختر و یک پسر دارم . پسرم مشغول تحصیل درآلمان و دخترانم در ایران دانشجو می باشند . تقریباً وقت های غیر کاری خود را با فرزندانم می گذرانم و برای کلیه مسائل تحصیلی ، عاطفی و سایر مسائل آنها وقت می گذارم .

در سال ۱۳۷۸ شرکت " مهسا توان کاران " را تأسیس کردم . این شرکت درابتدا به واردات قطعات ابزار دقیق الکترونیک پرداخت . اخیراً با کشورهای انگلیس و اطریش جهت همکاری مشترک (
Joint
) در ایجاد کارخانه تولید لوازم الکترونیک  و ابزار دقیق وارد مذاکره شده و در حال انعقاد قراردادهای مربوطه هستم . این کارخانه در منطقه ویژة بندر ماهشهر است  که زمین آن  خریداری شده است . این شرکت و طرف های  خارجی هریک به میزان۵۰ % سهم مشارکت دارند . توافق بین ما و طرف های خارجی آنست که با انتقال تکنولوژی از سوی طرف های خارجی علاوه به تولید وتامین نیاز  داخلی نسبت به صادرات محصول اقدام نماییم. این محصول برای اولین بار در ایران تولید می شود .
نگرش من چنین است که هیچ گاه هیچ حمایتی از من نمی شود . من انتظار و  نیاز زیادی داشتم که نهادهای ذیربط بعنوان متولی صنعت از شرکتم حمایت کنند اما تاکنون هیچ حمایتی از طرف آنها صورت نپذیرفته است و از هیچ گونه تسیهلاتی برخوردار نشده ام .
به طور مثال  از طرف شرکت یک پروژه تحقیقاتی به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران ارائه شده است . طرح درهیئت عامل گسترش تصویب شد . اما بعد از دو هفته مدیریت قسمت مربوطه تغییر کرد و با این تغییر طرح از مصوبه خارج شد . مجدداً مدت ۱/۵ سال موضوع را پی گیری کردم که اخیراً بهای پروژه  به شکل وام به مبلغ۵۰۰ میلیون ریال از طرف سازمان گسترش به ما داده شد . شرایط وام عبارتست از : ضمانت به صورت ۶۰۰ میلیون ریال وثیقه ، و۶۰۰ میلیون ریال چک و سفته ، ۱۰ %بهره بانکی ، ۲۰ % مبلغ وام ( ۱۰۰۰۰۰۰۰۰) ریال بلوکه نزد بانک و در ازاء دیرکرد۲۵ % بهره و اقساط پرداختی به مبلغ ۱۰۰۰۰۰۰۰۰ ریال . این شیوه برخورد به گونه ای است که من تصور می کنم   در شأن یک صنعتگر نیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد